![](http://s1.picofile.com/file/7524726876/photo_1.jpg)
انصافا دم خارجیها گرم، طرف میبینه دیگه با زناش حال نمیکنه، راست و پوست کنده بر میگرده میگه من هر کاری کردم که دوباره بهت علاقه مند بشم و از تو خوشم بیاد نشد، اینه که خداحافظ، تموم!
بعدا اینجا یارو ان سال با یکی دیگه رابطه مخفیانه داره، باز هم هر وقت زناش میگه تو من رو دوست نداری میگه: والله و تالله که من عاشق تو ام! حالا اصلا اگه رابطه مخفیانه بدی هم در کار نباشه نمیتونه حقیقت رو به زناش بگه! بابا گفتن حقیقت مثل آمپوله، درد داره ولی زود آدم رو خوب میکنه، ولی وقتی شما تو رو دربایستی یا از سر دلسوزی و ناچاری میگی من شما رو دوست دارم ولی تو عمل خلاف این رو نشون بدی که بیشتر یارو رو اذیت میکنه که!
انگار با خودمون تعارف داریم! میخوایم دل یه نفر رو یه دفعهای نشکونیم بلکه به مرور زمان با تضادهایی که بین حرف و عملامون هست، بشکونیم. هممون اینجوری هستیما، انگار نمیدونیم واقعا تو دلمون چه خبره یا می دونیم ولی چون نمیخوایم اینطوری باشه انکارش میکنیم! در لحظه و موقعی که جو گرفتتمون، کلی ادعای رفاقت و صمیمیت و مرام و معرفت داریم ولی تو عمل که میشه، میبینی حرفهامون همه باد هوا بوده و رابطهامون با هم از دو نفر غریبه هم سستتره. بعدا اگه دست بذاری روی این نقطه و بپرسی شمایی که ادعای رفاقت با ما رو داری چرا خیلی جاها که حق انتخاب داشتی ما رو انتخاب نکردی یا کلی جاها ما رو یادت رفت، چرا مدام با بقیه رفیقات رفاقت میکنی ولی ما هیچی یا مواردی از این دست، محکوم میشی به اینکه سختگیری در رابطههات! من نمیدونم، اینکه یه نفر توقع داشته باشه که با رفیقاش رفاقت کنه، توقع زیادیه؟! اصلا رفیق برای رفاقت کردنه دیگه، انگار که شما ماشین بخری، ولی ماشینات اصلا روشن نشه، بعدا وقتی بگی چرا ماشینم روشن نمیشه؟ بهت بگن ای بابا، چقدر شما مشکل پسند هستید، اینکه ماشین روشن نمیشه و راه نمیره هم شد دلیل برای ناراحتی؟! خیلی جنس فروختن به شما مشکله!!
این موقع است که آدم آچمز میشه که دیگه چی می تونه بگه!
انصافا خیلی حال می کنم با این جمله حضرت آقا:
ما بنامون به جذب حداکثری و دفع حداقلیه، ولی یه عدهای کانه اصرار دارند که دفع بشوند!
گاهی وقتها سرت به سنگ نمیخوره، سنگ رو بر میدارند و محکم میکوبند تو سرت، بعدا قیافه حق به جانب هم میگیرند و میگن دیدی گفتم دو روز دیگه سرت به سنگ میخوره!!!
![](http://s1.picofile.com/file/7524727632/photo_2.jpg)
یکی از دوستان پرسید این مطالبی که این چند وقت با پسورد نوشتی، قضیهاش چیه؟!
این پست، یک نمونه از همون نوشتههاست که چون اصلا مخاطب خاصی نداشت و بیشتر برای دل خودم بود، واسش پسورد نذاشتم.