سکوتم از رضایت نیست، دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره، خودش گیره گرفتاره
همون بهتر که ساکت باشه این دل
جدا از این ضوابط باشه این دل
از این بدتر نشه رسواییه ما
که تنها تر نشه تنهاییه ما
که کار ما گذشته از شکایت، هنوزم پایبندیم در رفاقت
میریزه تو خودش دل غصه هاشو، آخه هیچکس نمی خواد قصه هاشو
کسی جرمی نکرده گر به ما این روزها عشقی نمی ورزه
بهایی داشت این دل پیشترها که در این روزها نمی ارزه
سکوتم از رضایت نیست، دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره، خودش گیره گرفتاره.....
عم یتساءلون؟ عن النّبإ العظیم (سوره نبأ)
از چه می پرسند؟ از خبر بزرگ...
قل هو نبأ عظیم. أنتم عنه مُعرضون (سوره ص)
بگو او خبر بزرگ است... شما از او رویگردانید...
در تفسیر هر دو آیه آمده که خبر بزرگ - نبأ عظیم - امیرالمومنین(ع) است.
ما آدمها وقتی که بارون میاد اگه چتر نداشته باشیم، خودمون رو مچاله میکنیم. شونههامون رو میدیم بالا و سرمون رو میچسبونیم به سینهامون. شروع میکنیم به تند راه رفتن. در صورتی که لذت واقعی وقتیه که دستات رو باز کنی، صورتات برو بدی بالا و نفس عمیق بکشی زیر بارون.
خلاقیت که بالا باشه آدم یه همچین شعری میگه. وقتی هم که با صدای ویگن و پوران همراه بشه دیگه فوقالعاده میشه، کلاً آهنگهای قدیمی چند سر و گردن بالاتر از امروزیها بودند. الان فقط به اصطلاح ظاهر و اوپس اوپس دارند، البته با دقت که نگاه کنی میبینی همه چیزامون اینطوری شده.
بر گیسویت ای جان ، کمتر زن شانه
چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه
بگشا ز مویت گرهی چند ای مه
تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه
دل در مویت دارد خانه
مجروح گردد چو زنی هر دم شانه
در حلقه مویت بس دل اسیر است
بینم خونین دل این و آن سر هر دندانه
بر گیسویت ای جان ، کمتر زن شانه
چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه