قدح اندیشه

این وبلاگ تراوشات ذهنی منه که بعد از فکر زیاد بهشون گرم شده و ریخته بیرون.

قدح اندیشه

این وبلاگ تراوشات ذهنی منه که بعد از فکر زیاد بهشون گرم شده و ریخته بیرون.

Lake....

کنار ساختمون اصلی بانک یک دریاچه قرار داره که کلا من خیلی باهاش حال می‌کنم. ساخت و ساز کل مجموعه یه طرف، این دریاچه یک طرف. اصلا حساب‌اش جداست. سه تا درخت بید مجنون کنارشه که تو باد فوق‌العاده می‌شه! دو تا قو و کلی هم ماهی داره. فضای اطراف‌اش هم یه سری گیاه و نیزار و از این‌ چیزها داره. بعد از ظهرها ساختمان آبی رنگ اصلی، روی این محوطه بزرگ رو سایه می‌کنه و اطراف‌اش جون می‌ده واسه قدم زدن. بعضا باد هم می‌آد. اگه دانشگاه بود می‌شد پاتوق. معمولا بعد از ناهار و یا قبل از اینکه ساعت اداری تموم بشه چند نفری میان و دور دریاچه قدم می‌زنند. دم غروب اگه اونجا باشی، صدای قورباغه رو هم می‌شنوی.



کاری که جدیداً راه انداختیم اینه که نون‌های صبحونه رو که شاید زیاد اومده باشه، بر می‌داریم و می‌ریم دم دریاچه. خورد خورد می‌کنیم و می‌اندازیم تو آب. چه دعوایی بین ماهی‌ها می‌شه برای خوردن‌اش. صدای شلپ شلپی می‌آد که نگو. انصافاً خیلی حال می‌ده.



قوها که این صحنه رو می‌بینند سریعا میان سمت ما و سعی می‌کنند نون‌های توی آب رو بخورند. ولی ماهی‌ها از زیر آب امان نمی‌دن. قوها به ما نزدیک‌تر می‌شن و منتظر می‌مونند تا ما نون رو بندازیم جلوشون و جایی که ماهی‌ها نیستند.



اگه همچنان نون رو بندازی جایی که ماهی‌ها هستند، قوها چنان سر و صدایی راه ‌می‌اندازند که نگو! کلی دعوامون می‌کنند. بعضا با نوک‌اشون شلوار آدم رو می‌گیرند و می‌کشند یا به پای آدم نوک هم می‌زنند. تا یه ذره نون نندازی جلوشون ول نمی‌کنند. خیلی حال می‌ده.



من اول‌اش پیش خودم می‌گفتم که ای ول، این قوها پس فردا تخم می‌ذارند و زیاد می‌شن و خلاصه خیلی خوب می‌شه. ولی مثکه قو تا پرواز نکنه نمی‌تونه تخم بذاره. این قوها هم پرشون رو می‌چینند و گرنه اگه پر داشته باشند که اینجا نمی‌مونند! خلاصه ما دل‌امون سوخت! گفتیم لااقل بتونند کاری بکنند با هم دیگه بیچاره‌ها، تخم نذاشتند هم گیری نیست، ولی بعدا کاشف به عمل اومد که جفت‌اشون نر هستند! البته این قضیه جفت‌گیری قوها رو صرفا از دهان این و اون شنیدیم و نمی‌دونم تا چه حد درسته! این هم عکس خونه‌اشون



کلا در محلی که کارها و فضا تکراری و خسته‌کننده است، وجود موجود زنده اعم از گیاه یا حیوان خیلی تاثیرگذاره! خیلی.....

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 00:10

البته زمانی اثرگذاره که این موجود زنده کمی حداقل از خودش احساس نشون بده حالا می خواد گیاه باشه ، حیوان یا ... همین که ماهی ها دعواشون میشه سر یه نرمه نون خودش یک پاسخه!ولی اگه هیچ احساسی نشون نده بهتره که اصلا نباشه.

دقیقا
رشد یک گیاه، تلاش قوها و ماهی ها برای خوردن غذا و اصولا تفاوت اشون با در و دیواره که باعث میشه بودنشون فضا رو بهتر کنه، وگرنه اگه مثل موجودات بی جان بودند که فرقی نداشت بود و نبودشون!

[ بدون نام ] دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 17:51

منظورم این بود که تو خیلی مواقع موجودات جانداراهم بی احساس و بدون عکس العمل هستن برای همین بودنشون از موجودات بی جان هم عذاب اورتره .درمورد رفاقت هم با هرکسی میشه رفاقت کرد ولی هرکسی در حد اشناییش .اگه بیشتر بشه اون موقع تو بی ارزش میشی که البته به خاطر تفکرات ماست.
تو متن خصوصی هم اگه اتفاقی افتاده امیدوارم اونی که من فکر میکنم نباشه !

درست می فرمایید
مهم جابه جایی بین این حد آشنایی هاست. که اگه کم باشه میشه زیادش کرد ولی اگه زیاد باشه به این راحتی ها نمی شه کم اش کرد، در صورتی که طرف مقابل ات سطح رفاقتش رو با تو آورده پایین.
راستش رو بگو، چه فکری می کنی؟

[ بدون نام ] دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 21:37

فعلا افکارم رمز گذاری شده!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد