قدح اندیشه

این وبلاگ تراوشات ذهنی منه که بعد از فکر زیاد بهشون گرم شده و ریخته بیرون.

قدح اندیشه

این وبلاگ تراوشات ذهنی منه که بعد از فکر زیاد بهشون گرم شده و ریخته بیرون.

التفات...

هر چی بیشتر خرج می‌کنم به این لیست خریدهام اضافه میشه، مثل اون بازی کامپیوتری که ماره هر عددی رو می‌خوره درازتر میشه، ما هم هرچیزی رو می‌خریم، سه تا چیز دیگه به لیست خریدها اضافه میشه. خلاصه شده سایه‌امون، که هرچی میریم بهش نمی‌رسیم.
 
یکسال از برنامه‌ام عقب هستم. این رو هم میذارم به حساب اینکه هر کسی باید یک مقداری از زندگی‌اش رو خوش بگذرونه که ما هم از این قاعده مستثنا نبودیم و نهایت استفاده رو ازش کردیم که بعدا یه وقت پشیمون نشیم. ایشالله امسال با کار مضاعف و همت مضاعف این یه ذره عقب بودن هم جبران بشه و برسیم به اون نقطه‌ای که می‌خوایم.

جلو آیینه می‌گم: نچ نچ نچ، وقت نمی‌کنیم بریم آرایشگاه موهامون رو کوتاه کنیم.
مادرم با طعنه میگه: هر شب تا ساعت ٨ بمونی بانک، می رسی! ما فکر می‌کردیم دو ماه که بگذره باید هر روز به زور بفرستیم‌ات سر کار، ولی الان می‌بینیم اگه بهت اجازه بدهند لحاف تشک هم می‌بری و شب تا صبح می‌خوابی اونجا!
 و من در دو صورت جواب مادرم رو نمی‌دم، یا مثل این مورد کاملا درست بگه یا اینقدر مطمئن اشتباه بگه که نشه دیگه کاریش کرد.


میگن درسته که مرگ دست خداست ولی زن هم وسیله است.
روز زن مبارک!

 آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه‌ی چشمى به ما کنند
حافظ دوام وصل میسر نمى‌شود
شاهان کم التفات به حال گدا کنند

نظرات 1 + ارسال نظر
پگاه چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 04:29


کجاش خنده داشت؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد