ما آدمها وقتی که بارون میاد اگه چتر نداشته باشیم، خودمون رو مچاله میکنیم. شونههامون رو میدیم بالا و سرمون رو میچسبونیم به سینهامون. شروع میکنیم به تند راه رفتن. در صورتی که لذت واقعی وقتیه که دستات رو باز کنی، صورتات برو بدی بالا و نفس عمیق بکشی زیر بارون.
خلاقیت که بالا باشه آدم یه همچین شعری میگه. وقتی هم که با صدای ویگن و پوران همراه بشه دیگه فوقالعاده میشه، کلاً آهنگهای قدیمی چند سر و گردن بالاتر از امروزیها بودند. الان فقط به اصطلاح ظاهر و اوپس اوپس دارند، البته با دقت که نگاه کنی میبینی همه چیزامون اینطوری شده.
بر گیسویت ای جان ، کمتر زن شانه
چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه
بگشا ز مویت گرهی چند ای مه
تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه
دل در مویت دارد خانه
مجروح گردد چو زنی هر دم شانه
در حلقه مویت بس دل اسیر است
بینم خونین دل این و آن سر هر دندانه
بر گیسویت ای جان ، کمتر زن شانه
چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه