قدح اندیشه

این وبلاگ تراوشات ذهنی منه که بعد از فکر زیاد بهشون گرم شده و ریخته بیرون.

قدح اندیشه

این وبلاگ تراوشات ذهنی منه که بعد از فکر زیاد بهشون گرم شده و ریخته بیرون.

فقط مثل خود اسپرسو؛ بخار نمی‌کردم!

سه سال پیش حوالی میدان ونک بود که با یکی از دوستان عزیز وارد کتاب‌فروشی شدیم که به مناسبت تولدم، برایم کتابی بخره. دوستم کتاب شعر ه.ا.سایه رو پیشنهاد داد. کتابی که تقریبا دو سه ماه قبلش خودم خریده بودم و توی جهادی اون سال زیر بارون حسابی خیس شد و شکل و شمایل رمانتیک‌تری پیدا کرد. کتاب بعدی که پیشنهاد داد کتابی بود به اسم: کافه پیانو. با این که هیچ ذهنیتی راجع بهش نداشتم قبول کردم و دوستم گفت که این کتاب تقریبا خاطرات روزانه یک نفره که توی وبلاگ‌اش می‌نوشته و بعد از جمع شدن‌اش، به صورت کتاب چاپ‌اش کرده. اون زمان هم من تقریبا این سبک نوشتن خاطرات روزانه رو می‌پسندیدم و برای خودم هم می‌نوشتم. کتاب رو گرفتم و شروع کردم به خوندن. کتاب جالبی بود. دقیقا احساس می‌کردم که دارم وبلاگ یه نفر رو می‌خونم. البته تا نصفه‌هاش خوندم، اصلا یادم نیست که چرا تا آخرش ادامه ندادم. شاید امتحانای دانشگاه شروع شد یا دلیل دیگه‌ای. ولی به هر ترتیب رفت توی کتابخونه‌ام و بی‌استفاده مونده بود تا امروز که دوباره دیدم‌اش و شروع کردم از اول خوندن‌اش. ای کاش فرصت این رو داشتم که به همین صورت خاطرات روزانه‌ام رو بنویسم. خیلی وقت‌گیره. آدم فقط می‌رسه که خیلی از موضوعات کلی رو، اونم اشاره‌وار بنویسه. اون هم برای من که تمام جزئیات یه ماجرا در خاطرم می‌مونه! به هر ترتیب‌ کتاب خوب و قابل‌پسندی بود و هست. پیشنهاد خوبی بود. ممنون از اون رفیق که اول کتاب برایم نوشت:
باسمه تعالی
راجع به تولد قبلا برایت نوشتم: عقیده‌ای به بزرگداشت آن ندارم ولی سالگرد دوستی تا ابد و همیشه ارزش بزرگداشت را دارد. حتی پس از جدایی. تولدت مبارک
اسم و امضاء

1387/5/21

پ ن: البته پیشنهاد خواندن این کتاب برای کسانی است که نوشتن و خواندن خاطرات روزانه را کاری عبث و بیهوده ندانند. آنها که اینطور فکر می‌کنند را بگذار از این لذت محروم باشند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد