دوستت دارم ها را نگه می داری برای روز مبادادلم تنگ شده ها را، عاشقتم ها را این جمله ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی کنی....باید آدمش پیدا بشودباید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا از امروز گفتن اش پشیمان نخواهی شدسنت که بالا می رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده ای و روی هم تلنبار شده اند.....فرصت نداری صندوق ات را خالی کنیصندوق ات سنگین شده و نمی توانی با خودت بکشی اشغریب است دوست داشتن و و عجیب تر از آن دوست داشته شدن!وقتی می دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد و نفس ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده به بازیش می گیریم و هرچه او عاشق تر، ما سرخوش تر هر چه او نازک تر ما بی رحم ترتقصیر از ما نیستتمامی قصه های عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده اند
پلنگ سنگی دروازههای بستهی شهرم
مگو آزاد خواهی شد که من زندانی دهرم
تفاوتهای ما بیش از شباهتهاست باور کن
تو تلخی شراب کهنهای، من تلخی زهرم
مرا ای ماهی عاشق، رها کن، فکر کن من هم
یکی از سنگهای کوچک افتاده در نهرم
کسی که برنجاند تو را هرگز نمیبخشم
تو با من آشتی کردی ولی من با خودم قهرم
تو آهوی رهای دشتهای سبزی اما من
پلنگ سنگی دروازههای بستهی شهرم
هر شعری یک شاه بیت دارد که با قرمز نشان داده می شود.....