قدح اندیشه

این وبلاگ تراوشات ذهنی منه که بعد از فکر زیاد بهشون گرم شده و ریخته بیرون.

قدح اندیشه

این وبلاگ تراوشات ذهنی منه که بعد از فکر زیاد بهشون گرم شده و ریخته بیرون.

بسیار نادر هستند کلماتی که ارزششان بیشتر از سکوت باشد.

اپیزود اول) یه سری کارهایی دارم تو سال جدید انجام می‌دم که قبلا انجام نمی‌دادم. کارهایی که انجام دادن‌اشون برای خودم هم عجیبه. کارهایی که بدون فکر قبلی انجام می‌شن ولی نشون می‌دن که دارم پوست می‌اندازم و عوض می‌شم. عوض شدن به سمت خوب و بد معنی نداره. دارم یه جور دیگه زندگی کردن رو تجربه می‌کنم. بعضی جاهاش نیاز به افراد پایه‌ای دارم٬ یکی دیگه دقیقا عین عین خودم٬ افرادی که حضورشون رو حس نمی‌کنم.  پیدا نمی‌کنم. همه درگیرند....


اپیزود دوم) نشستم ناخودآگاه نوشتم. از همه جا٬ از همه کس٬ بیشتر از بدی‌ها. از ناراحتی‌ها٬ از دلخوری‌ها٬ از استرس‌ها. کلا همه چیزهایی که ناراحت‌ام می‌کنند. یه دفعه دیدم همه این احساس بدها تموم شد. خیلی راحت. انگار با یکی درد دل کرده باشی و نتیجه گرفته باشی. نوشته‌ام رو پاک کردم. بدون هیچ تمایلی برای نگه‌داشتن‌اش. شیوه جالبی بود. تا حالا تجربه‌اش نکرده بودم. یعنی تا الان به این راحتی می‌شد خیلی از مسائل رو حل که نه ولی فراموش کرد٬ بدون اینکه هیچ تاثیری روی خود آدم یا رابطه‌اش با بقیه بذاره؟! بعدا هم امتحان‌اش می‌کنم ببینم همون دفعه جواب داد یا هر دفعه همین جواب رو میده.


اپیزود سوم) بهار خوبی بوده. شاید تا اینجاش میشه گفت کم‌نظیر بوده. سالی هم که نکوست از بهارش پیداست. همه جهته لذت‌بخش بوده.


اپیزود چهارم) یه دوستی می‌گفت: «الان که فکر می‌کنم می‌بینم چه دل شیر و پرانرژی داشتم جوونیم که فلان کار رو کردم.» این دل شیر و پر انرژی رو دارم می‌بینم. خدا کنه موفقیت‌آمیز هم باشه تلاش‌هام و گرنه تجربه‌ام رو که قطعا می‌بره بالا.


اپیزود آخر) دورانی که مدرسه می‌رفتم این موقع شب اینقدر خوابم نمی‌اومد. احساس می‌کنم دارم یه سری از روزها و ساعت‌هام رو از دست می‌دم. همش می‌خوابم.


تقدیر نه در رمل نه در کاسه چینی است؟!

آینده ما دورتر از آیینه‌بینی است

ما هرچه دویدیم٬ به جایی نرسیدیم

ای باد! سرانجام تو هم گوشه‌نشینی است

از خاک مرا برد و به افلاک رسانید

این است که من معتقدم؛ عشق زمینی است

شادم که به هر حال به یاد توام اما

خون می‌خورم از دست تو و باز غمی نیست....

نظرات 2 + ارسال نظر
میلاد جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 22:29 http://philsoap.blogsky.com

سکوت چیز خوبی است.

صادق شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:31

من هرچی فکر کردم ربط عنوان و با محتوای متن نفهمیدم...
البته شاید غرض این بوده که کس دیگه ای بفهمه که حتما فهمیده...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد